نیکولای گوگول

نیکلای گوگول

fiatre
تیر 26, 1401 / 8 دقیقه مطالعه

نیکلای گوگول

نیکلای واسیلیه ویچ گوگول در نهم ماه مارس ۱۸۰۹ در شهر، سارا چیستی در ایالت پولتاوا تولد یافت، خاندانش از نجبای قزاق روستانشین اوکرائین بودند. پدرش نخست در نظام وسپس در ادارات دولتی خدمت می کرد . هنگامی که بازنشسته شد به ملک شخصی خود کوچ کرد و بنابر قریحه و ذوقی که داشت نسبت به آداب و سنن محلی علاقه فراوانی نشان می داد و چند کمدی هم به زبان اوکرائینی نوشته بود و علاوه بر آن شعر هم می سرود.

گوگول کودکیش در رفاه و آسایش سپری شد و در سال ۱۸۲۰ به یکی از مدارس محلی رفت و سپس در مدرسه علوم عالیه نوین به تحصیلش ادامه داد و در همانجا بود که نوشتن را آغاز کرد. از همان دوران نوجوانی حالتی از گرفتگی و اندوه توام با کناره گیری از دیگران بر شخصیت او سایه افکند. این حالات او توام با احساس تند و آگاهی بود که از شخصیت و وجود خویشتن داشت. در همین احوال استعداد تقلید و مسخرگی فوق العاده ای نیز در او بسط یافت. اطرافیانش فکر می کردند هنرپیشه خواهد شد خود او نیز بقصد کسب شهرت در سال ۱۸۲۸ درحالی که ۱۹ بهار بیشتر از عمرش سپری نشده بود مدرسه علوم نوین را ترک گفته و در حالی که وجودش مالامال از امیدهای بلند و تابناک بود خود را به پترزبورگ رساند. او امید داشت در عرضه ادب شهرت و آوازه ای کسب کند به همین منظور قطعه شعری را که توصیف ساده ای بود ، با هزینه خودش منتشر کرد منتقدان پترزبورگ با این اثر برخوردی انتقاد آمیز کردند.

گوگول خود همه نسخه های این منظومه را جمع آوری کرد و از بین برد. در این حالت از سرخوردگی چند روزی پترزبورگ را ترک کرد و به لوبک رفت. پس از چند روز اقامت مجددا به پترزبورگ بازگشت و به خدمت دستگاه دولت در آمد. در آنجا امیدوار بود به مقام مهمی نائل آید. آنگاه شروع به نگارش داستانهایش کرد.

گوگول آثار جاودان خود را در دهه چهارم قرن نوزدهم به رشته تحریر در آورد. در دهه چهارم قرن نوزدهم سیاست ارتجاعی که پس از سرکوب شورش و عصیان دکابریست ها یورش جدید را آغاز کرده بود، رفته رفته تقویت می شد. محافل حاکمه ارتجاعی که تزار نیکلای اول در رأس آن قرار داشت می کوشیدند هرگونه انتقادی را در نطفه خفه و خاموش سازد و هر گونه فکر آزاد را به زنجیر اختناق بکشند. در چنین دورانی بود که گوگول شروع به نوشتن کرد. اکثر آثار او هجو شدید و انتقاد از دستگاه حکومت بود.

انتشار نخستین جلد از داستانهای اوکراینی او در سال ۱۹۳۱ تحت عنوان شب نشینی هایی در مزرعه دیکانکا سبب گردید تا مورد توجه محافل ادبی قرار گیرد و با ادبای شهر از جمله پوشکین آشنا و دوست شود. این داستانها الهامی بود از زندگی مردم نواحی اوکراین، مردمی با حماسه ها، افسانه ها و دلاوریهای بسیار. موفقیت این اثر گوگول را به خاطرات سرزمینش، به قزاقهای شجاع و دوست داشتنی و به گفته ها و شنیده های کودکیش بازگردانید.

برای مدتی معلم تاریخ یکی از دبیرستانهای دخترانه شد. در سال ۱۸۳۲ جلد دوم از داستانهای اوکراینی را منتشر ساخت. در سال ۱۹۳۵ دو جلد دیگر از این مجموعه را که شامل آثاری چون تاراس بولبا و مالکین سابق بود منتشر ساخت. تاراس بولبا حماسه مردم قزاق است که به شیوه ای زیبا و دلنشین ترسیم گردیده.

در سال ۱۸۲۴ گوگول به مقام استادی تاریخ در دانشگاه پترزبورگ انتخاب شد. اما یکسال بعد از این سمت استعفا کرد . پوشکین همواره او را تشویق می کرد و به فعالیت برمی انگیخت.

گوگول طی سالهای ۱۸۳۲ تا ۱۸۳۶ با پشتکار و شدت در خور توجهی کار کرد. در آوریل ۱۸۳۲ نمایشنامه کمدی بازرس را به پایان رسانید. این اثر نمایشی طنزآمیز است که بر علیه مأموران اداری نظام اجتماعی فاسد آن زمان نوشته شده است و هجو شدیدی به کاغذبازی سازمانهای دولتی را مطرح می سازد. این نمایشنامه که با مداخله شخص نیکلای اول به صحنه رفت با ستایش و جنجال از سویی و بدگونی و حملات تند از سوی دیگر مواجه گردید.

هرچند گوگول در برابر خشم و نفرت مرتجعین و شور و هیجان آزادی خواهان مقاومت کرد ولی او به هیچ وجه نمی خواست با این مسائل درگیر شود. برای این که از تمام بگومگوها خود را کنار بکشد تصمیم به سفر گرفت. او معتقد شده بود که می تواند به حکم نبوغ خلاقه خود برای کشورش مفید باشد. از این رو مدت دوازده سال یعنی ۱۸۳۶ تا ۱۸۴۸ را در خارج از روسیه زندگی کرد . شهر رم را برای اقامت برگزید و در این سالها آثار عمده ای چون نمایشنامه طنز آمیز نفوس مرده Dead Souls و نمایشنامه ازدواج Marriage که یک کمدی تمام عیار از آداب و رسوم عصرش بود و اثر دیگرش بنام شنل The Great Coat که شهرتی قابل ملاحظه بدست آورد و قمارباران The Gamblers نوشت. در سال ۱۸۴۱ مجددا گوگول سفری به روسیه کرد. نمایشنامه نفوس مرده را به همراه مجموعه آثار قبلیش در چهار جلد انتشار داد ، انتشار این آثار اوج فعالیتهای ادبی گوگول محسوب می شود.

نفوس مرده شاهکار ارزنده گوگول تابلو زنده ایست از اجتماع آن زمان روسیه، اجتماعی که حقه بازی و نیرنگ و تشبث به بی شرافتمندانه ترین امور برای احراز مقام و منصب امریست عادی و گوگول چه زیبا به توصیف آن پرداخته است. این کتاب سرگذشت مردی است بنام چی چی کن که تشنه جاہ و جلال است و برای رسیدن به مقاصد خود از هیچ امری فرو گذار نیست. وقتی که دهقانان و رعیت های مالکین را سرشماری می کنند او با توسل به راهی بی شرمانه، شروع به خریدن شناسنامه رعیت های مرده می کند و سعی می نماید از این طریق رعایایش را زیاد جلوه دهد و تشخص بفروشد و عاقبت نیز رسوا می شود.

پوشکین پس از خواندن نفرس مرده گفته بود خدای من حال روسیه ما چقدر زار است.

از سوی دیگر موج اعتراض و تحسین بار دیگر با انتشار این اثر بر خواست. گوگول متهم شد که با این اثر وطنش را بدنام کرده است. این سوء تفاهم فاجعه ای شد که ایمان گوگول را نسبت به خودش متزلزل ساخت.

گوگول بار دیگر در سال ۱۸۴۲ برای دور بودن از این جنجال ها بار سفرش را بست و به اروپای غربی سفر کرد. این سفر که مدت ۶ سال به طول انجامید مصادف است با اوج اعتراض بدخواهان و اتهاماتی که به وی نسبت داده شد. اینها همه او را دچار یأس و نومیدی کرد و تأثیرات تربیت کودکی و تسلطی که مادرش بر شخصیت او داشت خصوصیاتی را در نهاد وی رشد داده بود که بنا بر اعتقاداتش نسبت به خشم و غضب خداوند و دوزخ ترسی عظیم داشت و از سویی دیگر بنا بر عقیده دیگران به گونه ای خودخواه بار آمده بود . بدین سان نیاز به خلاقیت و ابداع به همراه تمایل به ریاضت و تقوا در نهادش به ستیز برخواست تا آنجا که چندین بار به بستر بیماری افتاد و روز به روز ضعیف تر می شد و تمایلات مذهبی در او قوت می گرفت. به همین جهت برای زیارت و استغفار عازم بیت المقدس و سرزمین ارض موعود گردید تا شاید آرامش و آسایش خویشتن را باز یابد. ولی از این سفر هم نتیجه ای نگرفت و در اثر ریاضت و فشار افکار نومیدانه چنان بیمار و ناتوان شد که در ۲۱ فوریه ۱۸۵۲ در حالی که بیش از ۴۲ سال نداشت در مسکو وفات یافت.

گوگول هنرمندی واقع بین، نکته سنج، متفکر و غم زده بود. هیچ گاه زنی در زندگیش راه نیافت و هرگز کارهای کوچک طبع بلند پروازش را راضی نکرد. زمانی به مادرش نوشت خداوند نقشه های بزرگی در سرنوشت من رقم زده است.

د. س. میرسکی درباره گوگول معتقد است که : شخصیت و آثار این نویسنده بزرگ از دو نظر درخور توجه است. وی نه تنها نویسنده بزرگی در عرضه ادب است، بلکه در مقام یک فرد نیز به لحاظ شخصیتی و خصوصیات روانی پدیده ای استثنایی و شگفت انگیز است.

آثار عمده اش به خصوص آثار پر آوازه ای همچون شنل، بازرس، نفوس مرده، ازدواج و قماربازان طنزهای نابی هستند که هدف آنها، نیروهای سیاه روسیه ای بود که در جای خود مانده بود و جنبش و تحرکی نداشت. صبح یک آدم اداری، دادخواهی، اطاق مستخدمین و انتقام موحش از دیگر آثار او است.

سبک نویسندگی و نگاهی که او به زندگی می کند ، پر از طنز، ریشخند و همدردی است. او چنان هزل و طنز را با درد می آمیزد که تا اعماق روح انسان اثر می کند. به قول پروسپر مریمه او ناظری باریک بین بود که موشکافی می کرد، قادر بود که مسخره گی را ببیند و با جسارت آن را بیان کند .

5 / 0
امتیاز مقاله
امتیاز شما در رابطه با این مقاله ؟

0 / 5. 0

دیدگاه کاربران ثبت نظر جدید