ویلیام شکسپیر

fiatre
تیر 5, 1401 / 8 دقیقه مطالعه

ویلیام شکسپیر در بیست و سوم آوریل ۱۵۶۴ در استراتفورد متولد شد. بر اساس دفتر ثبت کلیسای استراتفورد ویلیام شکپیر در روز بیست و ششم همان ماه غسل تعمید یافته.

پدرش جان شکسپیر مالک دباغ و فروشنده دستکش و مادرش ماری آردن از یک خانواد اصیل و ثروتمند در همان ناحیه بود . این زوج صاحب هشت فرزند شدند که سه تن از آنان در کودکی درگذشتند و چهار پسر و یک دختر از آنها باقی ماند که به ترتیب ویلیام، ادمونده، ریچارد . ژیلبرت و جوان نامیده شدند.

سالهای نخست زندگی ویلیام در آسایش و رفاه سپری شد. دوران ابتدائی تحصیل را در یک مدرسه زبان به فراگیری زبانهای لاتین و یونانی گذرانید. در آن زمان در انگلستان زبان لاتین از مهمترین دروس مدارس بود.

در سال ۱۵۷۷ هنگامی که سیزده سال بیشتر نداشت پدرش ورشکست شد و خانواده اش به فقر و تنگدستی گرفتار گردید. ویلیام شکسپیر تحصیل را نیمه کاره رها کرد و شروع به کارهای مختلفی کرد تا از این طریق خانواده اش را یاری کند.

آشنایش با تئاتر از طریق نمایشنامه های بازیگران سیاری که به شهر استراتفورد می آمدند انجام گرفت. این آشناییها علاقه فراون او را برانگیخت. تردیدی نیست که شکسپیر متعلق به خانواده ای بود که علاقه بسیاری به هنرهای نمایش داشت و مطمئنا او در جریان این نمایش ها صحنه هایی را شاهد بود که اثرات آن را بعدها در آثارش مشاهده می کنیم.

هیجده ساله بود که با آن هاتاوی ازدواج کرد. همسرش هشت سال از او بزرگتر بود و این اختلاف سن در زندگی زناشوئی آنها سبب بروز اختلافاتی بوده است. در داستان مرد شب بیستم شکسپبر بعنوان هشدار به ازدواج هایی که داماد جوانتر از عروس است، بگونه ای یادآور، تجربه ی زندگی خود را بازگو می کند. در سال ۱۹۸۵ هنگامی که بیست و یکسال بیشتر از عمرش نمی گذشت پدر سه فرزند بود و در ۱۵۸۸ زادگاهش استراتفورد را ترک کرد و در شهر لندن اقامت اختیار کرد.

در همین شهر با علاقه ای که به تئاتر داشت به سراغ تماشاخانه ها رفت و کم کم به درون آنها راه بافت. مدتی به کار تصحیح و اصلاح نمایشنامه برای تئاترهای لندن اشتغال داشت. براساس مدارک موجود حدود سالهای ۱۵۱۱ شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. نخستین اثرش منظومه ای است به نام در ونوس و آدونیس که در سال ۱۵۹۲ نوشته شد و توسط انتشارات ریچاردفیلد به بازار عرضه گردید. یک سال بعد منظومه ی دیگری به نام تجاوز لوکرس از شکسپیر توسط همان انتشارات بچاپ رسید. برخی از صاحب نظران معتقدند که شکسپیر در فاصله ۱۵۹۸-۱۵۹۲ حداقل دوازده نمایشنامه نوشته است.

نویسنده ای به نام فرانسیس میرس در کتابش که رساله ای است درباره اخلاق، دین و ادبیات و در سال ۱۵۹۸ بچاپ رسید. از شکسپیر هم نام می برد و آثار او را با آثار سنکا، پلوتوس، هوراس، هومر و

سوفکل قابل مقایسه شمرده است. در سال ۱۵۹۶ همنت تنها پسرش در سن یازده سالگی از دنیا رفت، غم و اندوه این مصیبت در روحیه و آثارش بعد از این واقعه بخوبی مشهود است. برخی از محققین بر این عقیده اند که آغاز دوره ی تیره در آثار شکسپیر با مرگ فرزندش هم زمان است. در لندن شکسپیر بهمراه با گروه تئاتری به نام چمبرلین، شروع به کار تئاتر کرد. در سال ۱۵۹۷ یکی از نخستین نمایشنامه های کمدی او بنام تلاش بیهوده عشق، در حضور ملکه نمایش داده شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. شکسپیر از این زمان مورد لطف و حمایت دربار قرار گرفت و با دریافت مقرری به دور از قیدوبند و سانسور به آفرینش آثار جدید پرداخت. نمایشنامه هملت در ۱۶۰۳ برای نخستین بار منتشر شد و یک سال بعد هنگامی که همین اثر بصورت کاملتری منتشر گردید در زمره بهترین آثار شکسپیر قرار گرفت. در همین هنگام نمایشنامه های هرچیز خوب است که پایانش خوب است، اتللو و زنان شاد ویندسور به شهرت وی افزود و شهرت بازیگری اش هم بکمال رسید. گروه چمبرلین در ماه مه ۱۶۰۴ نمایشنامه کمدی اشتباهات و در ژانویه ۱۶۰۵ نمایشنامه درد عشق از دست رفته ، هانری پنجم و تاجر ونیزی را در دو بار اجرا کرد. این اجراها دربار انگلستان را بشدت افسون کرد.

گروهی که شکسپیر در آن بود بخاطر اجراهایش در بین مردم و نیز بزرگان دربار به محبوبیتی شایان دست یافته و به خاطر گسترش دامنه فعالیتهایش در ۱۶۰۷ موفق شد سالن تماشاخانه ای را در یک صومعه متروک خریداری کنند. این سالن کوچک گنجایش زیادی نداشت اما حسنش آن بود که تنها تئاتر سرپوشیده لندن محسوب می شد. احتمال دارد که شکسپیر نمایشنامه های تیمون آتنی ، آنتونی و کلئوپاترا و کوریولانوس را که در زمره آثار برجسته او هستند برای اولین بار در همین محل به صحنه آورده باشد. نمایشنامه شاه لیر که یکی از بزرگترین آثارش محسوب می شود را در سال ۱۶۰۶.۷ نوشت. پیش از آن تراژدی مکبث را که از تاریخ اسکاتلند گرفته شده بود منتشر کرد. گویا در عرضه تئاتر از این پس همه چیز برای این مرد ممکن به نظر می رسید.

همین ایام دخترش ازدواج می کند و کمی بعد مادرش می میرد. شکسپیر برای مدتی به زادگاهش استراتفورد بازمی گردد . زندگیش بیشتر از همیشه بین سالنهای تئاتر لندن و خانه اش در نیوپلیس جریان دارد. در سال ۱۶۱۱ لندن را ترک می کند و به زادگاهش و جایی که کودکیش را سپری کرده باز می گردد تا سه اثر زیبای خود را به نامهای سیمبلن ، افسانه زمستانی و طوفان را در آرامش و صفا خلق کند و تا مدتها بجز مسافرتهای کوتاه به پایتخت از این انزوا خارج نشد و آخرین سالهای زندگیش را در آرامش و صفای روستا گذرانید.

در ماه مارس ۱۶۱۶ شکسپیر بیمار شد و این بیماری در ۲۴ آوریل همان سال هنگامی که او ۵۲ سال بیشتر نداشت او را از پای درآورد. در بیست و پنجم همان ماه در کلیسای محلی استراتفورد او را بخاک سپردند. و آرامگاه او و همچنین خانه اش، هموارد زیارتگاه دوستداران ادبیات و هنر گردید.

گنجینه بی نظیری که شکسپیر از خود بجای گذاشت قریب سی و هشت نمایشنامه را در بر می گیرد که در آنها از داستانها و نمایشنامه های قدیمی و نیز تاریخ و اساطیر و بسیاری منابع دیگر الهام گرفته است. وی آثار مهم ادبیات جهان را مطالعه کرده بود، دو منبع مهمی که برای شکپیر قابل استفاده بود یکی وقایع نامه انگلستان، اسکاتلند و ایرلند و دیگری زندگینامه مردان بزرگ اثر پلوتارک است که عموما آثار تاریخی مربوط به روم باستان از آنها اقتباس شده است.

آثار شکسیبر را می توان به سه دسته تقسیم کرد. تاریخی، کمدی و تراژدی ها.

در نمایشنامه های تاریخی بیشتر با گذشته سرزمین انگلستان بخصوصی دوران جنگهای معرف به رز Rose مواجه هستیم. در این آثار بخوبی مهارت شکسپیر را در بکار گرفتن مسائل تاریخی برای صحنه تئاتر می بنیم از آن جمله می توان از نمایشنامه های ریچارد سوم ، هنری ششم و هنری هشتم نام برد. در کمدی شکسپیر سبک های مختلفی را آزموده است نمایشنامه کمدی اشتباهات بر اساس نوشته ای از پلوتوس تنظیم شده است، رام کردن زن سرکش و زنان ببوه ویندسور از نوع کمدی فارس بشمار می روند. رویا در شب نیمه تابستان، هر طور که بخواهید و شب دوازدهم از نوع کمدی رمانتیکی هستند. هرچیز خوب است که پایانش خوب باشد، کیفر متعادل بودن و تربلوس و کرسیدا در ردیف نمایشنامه های جدی هستند که آنها را کمدی تاریک می نامند.

اما در تراژدی است که شکسپیر نبوغ خود را به اثبات می رساند. او از پی قرنها بعد از اشیل و سوفکل به تراژدی تحولی جدید و بعدی جهانی بخشید. گرچه تفاوت عظیمی بین مفهوم یونانی تراژدی و مفهوم شکسپیری آن وجود دارد. قهرمانان تراژدی های یونان باستان از اراده آزاد، انتخاب بهره ای ندارند. سرنوشت انسان را خدایان در اختیار دارند و از تقدیر گریزی نیست و انسان قادر به مقابله و ستیز با خدایان نمی باشد. اما قهرمانان شکسپیر قدرت انتخاب دارند و از اراده آزاد بهره مندند. اما بدلیل ضعفهایی که در شخصیت قهرمانان نهفته است دچار سقوط می گردند. مکبث مردی بلندهمت و جاه طلب ولی ضعیف است. اتللو شجاع، بیباک اما حسود است هملت باهوش و زیرک است اما از اتخاذ تصمیم عاجز است. اینها می توانستند بیاموزند که چگونه عیب هایشان را بشناسند و خود را به انسانهای بهتری ارتقاء دهند و سرنوشتشان را خود در اختیار گیرند، هیچ چیز بیرون از وجودشان آنها را از اتخاذ و گزینش راه درست بجای مسیر نادرست و یا راهی اندوه ساز و فاجعه آفرین مانع نمی گردید.

هملت، رمئو و ژولیت، اتللو، لیرشاه، ژولیوس سزار ، مکبث، آنتونی و کلئوپاترا، ریچارد سوم، هانری چهارم، تراژدی هایی هستند که شکسپیر با هنرمندی تمام آفریده است. نمایشنامه تیتوس آندرنیکوس از آثار سنکا نمایشنامه نویس رومی الهام گرفته شده است. از دیگر آثار شکسپیر می توان از نمایشنامه های هانری ششم قسمت اول، دوم و سوم. دو نجیب زاده از ورونا، ریچارد دوم ، شاه ژان ، هیاهوی بسیار برای هیچ، هانری چهارم قسمت اول و دوم هانری پنجم، هاریسن ، اندازه به اندازه، پریکلس ، هانری هشتم و مجموعه اشعار نام برد.

5 / 3
امتیاز مقاله
امتیاز شما در رابطه با این مقاله ؟

3 / 5. 2

دیدگاه کاربران ثبت نظر جدید