آلبر کامو نویسنده فرانسوی

آلبر کامر

fiatre
مرداد 5, 1401 / 6 دقیقه مطالعه

آلبر کامر

آلبر کامو در هفتم نوامبر ۱۹۱۲ در دهکده مون دوی Mondowi در کشور الجزایر به دنیا آمد. پدرش لوسین کامو اصلا از مردم آلزاس فرانسه بود که یک سال پس از تولد دومین فرزندشان در حالی که لباس سربازان فرانسوی را بتن داشت در اثر جراحت زخم هایی که در نبرد مارن (Marne ) برداشته بود در گذشت. مادرش اسپانیائی بود . زنی زحمتکش که از سواد خواندن و نوشتن بی بهره بود ، فقر مالی سبب مهاجرت آنها به الجزایر شد. با درگذشت سرپرست خانواده مادر ناگزیر اداره فرزندان و نیز مادربزرگ پیر و زمین گیرش را عهده دار شد. مدتی خدمتکاری پیشه کرد. کامو هم به مرور بزرگ شد. کودکی که از چنین خانواده ای برخاسته باشد مسلما بدلایل فقر و تنگدستی امکانات مناسبی برای تحصیلات در اختیار نخواهد داشت. کامو به مدرسه رفت، هوش و استعدادش سبب شد تا مورد توجه یکی از آموزگاران بنام لوئی ژرمن قرار گیرد و با مساعدت های او بود که به دبیرستان شهر الجزایر راه یافت. هنوز سیزده سال بیشتر نداشت که به خواندن آثار آندره ژید، مونترلان و آندره مالرو علاقمند شد. در سال ۱۹۳۰ هنگامی که هفده سال بیشتر نداشت به بیماری سل دچار شد. به ناچار خانه مادری را ترک کرد و برای مدتی نزد یکی از خویشاوندانش ماندگار شد.

دو سال بعد هنگامیکه حالش بهتر شده بود خود را برای ورود به دانشگاه شهر الجزیره آماده ساخت و در آنجا قبول شد. در سال ۱۹۳۲ به یک نهضت ضدفاشیست که توسط هنری باربوس و رون رولان بنیان نهاده شده بود پیوست. موقعیت فرانسه در الجزایر و ظلمی که توسط استعمارگران بر اعراب این کشور اعمال میشد، همچنین موقعیت اروپا ، و قدرت یافتن نازیها، روشنفکران اروپائی را بشدت به اندیشه واداشته بود . در ۱۹۲۴ ازدواج کرد. این ازدواج که از سر شتابزدگی انجام گرفته بود پس از چند ماه به جدائی انجامید، در پایان همان سال کامو به عضویت حزب کمونیست درآمد و برای مدتی مأمور تبلیغ در میان اعراب شد. سپس به ریاست خانه فرهنگ شهر الجزایر انتخاب گردید. در سال ۱۹۳۷ از حزب کمونیست کناره گیری کرد و برای مدتی در دانشگاه شهر الجزیره به تحصیل فلسفه پرداخت. مدتی به نوشتن سلسله مقالات در یکی از روزنامه های محل پرداخت. کامو فعالیت های تئاتری را با تأسیس یک تئاتر و تشکیل گروهی بنام تئاتر اکیپ آغاز کرد. نمایشنامه هائی از جمله برادران کارامازوف براساس اثر داستایفسکی توسط این گروه به صحنه رفت. خود کامو علاوه بر نویسندگی و کارگردانی بعنوان بازیگر نقش هائی بعهده می گرفت. همان سال در گروه سیار بازیگران تئاتر رادیو الجزایر به شغل هنرپیشگی پرداخت و بعد با روزنامه الجزایر جمهوری شروع به همکاری کرد.

در سال ۱۹۳۸ کامو نمایشنامه مشهور خود را بنام کالیگولا به پایان رسانید و آنگاه نوشتن رساله ای در باب مفهوم پوچی را آغاز کرد. این رساله چندی بعد تحت عنوان افسانه سیزیف منتشر شد و نیز برای نخستین رمانش بیگانه شروع به فراهم آوردن یادداشتهائی کرد. سال بعد مجموعه ای از مقالاتش را تحت عنوان زناشوئیها که از سال ۱۹۳۷ در دست تنظیم و نگارش داشت انتشار داد. مقارن همین ایام کامو از طرف یکی از مطبوعات به تحقیق و نوشتن مطالبی درباره تنگدستی و بینوائی مردم روستائی و قبایل الجزایر پرداخت. با آغاز جنگ جهانی دوم کامو داوطلب خدمت در ارتش فرانسه شد، اما به سبب آنکه از تندرستی کامل بهره مند نبود تقاضایش مورد قبول قرار نگرفت. اثر مشهور او بیگانه، بنابر توسیه آندره مالرو در سال ۱۹۴۲ در فرانسه، زمانیکه تحت اشغال بود از سوی انتشارات گالیمار منتشر شد و مورد استقبال چشمگیری قرار گرفت. این اثر که به نظر بسیاری از صاحب نظران نخستین اثر از یک رشته آثار مشهور در این سبک است، سندی است درباره یک دوره و یک نوع نگرش به زندگی. پس از آزادی فرانسه سرپرستی روزنامه نبرد Combat را عهده دار شد.

در سال ۱۹۴۳ کامو با ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی آشنا شد و میان آنها رشته دوستی و مودتی بوجود آمد که تا سال ۱۹۴۸ بطول انجامید. اما پس از این دوره در نظریات این دو نسبت به مباحث روز و فلسفه اختلافاتی پدیدار شد. به خصوص در سال ۵۲-۱۹۵۱، که کتاب انسان طاغی اثر کامو منتشر گردید. ژان پل سارتر در مجله دوران جدید انتقادی مفصل بر آن درج نمود که تا سالها این اختلاف بصورت مشاجراتی علنی در نوشته های آنها مشاهده شد و تا مدتی مهمترین مجادله روشنفکران جهان بود .

طی دهه ۶۰ تا ۱۹۵۰ کامو به لحاظ فکری با جریانها و نقش های گوناگونی در آمیخت . اما همواره سعی کرد که یک فرانسوی الجزایری باقی بماند و عقایدش به مرور بیش از پیش به جناح راست متمایل گردید. هرچند زمینه آن در سکوتهای سالیان پیش او نسبت به برخی از مسائل اطرافش بطور نهفته وجود داشت. در سال ۱۹۵۷ فرهنگستان سوئد با توجه به این امر که کامو در آثارش مقولات مهمی را که در برابر وجدان بشری واقع است مورد بررسی قرارداده است جایزه ادبی نوبل را بخاطر نمایشنامه حکومت نظامی به او اعطا کرد. کامو پس از دریافت جایزه نوبل یعنی هنگامی که فرانسه بشدت گرفتار مسائل الجزایر بود در مصاحبه ای اظهار داشت: « من همیشه ارعاب و وحشت را محکوم کرده ام و اکنون نیز توسل به ارعاب را که فی المثل در خیابانهای شهر الجزیره در کار است و شاید روزی مادر یا خانواده مرا هم هدف قرار دهد محکوم می کنم. من به عدالت معتقدم اما پیش از عدالت از مادرم دفاع خواهم کرد. »

آلبر کامو در دهه ۶۰-۱۹۵۰ جزو معدود نویسندگانی محسوب می گردد که از نفوذ و تأثیری ژرف بر تخیل و بر وجدان اخلاقی و سیاسی نسل خود و حتی نسل بعد از خود بهره مند بود. او به خوبی نماینده وجدان غرب در رابطه با جهان غیرغربی بود. کشاکشی نیز که در اغلب آثار او نهفته است سرگذشت این رابطه است که در زیر فشار متزاید و روزافزون تحول می پذیرد.

از سوی دیگر شهرت آلبر کامو عمدتا در تعلق او به فلسفه پوچی است. این اندیشه از همان آغاز جوانی فکر او را به خود معطوف کرده بود . رشته افکاری که پیرامون خودکشی و مفهوم بیهودگی در ذهنش آغاز شده بود در رساله مشهورش انسان طاغی به روشنی مشهود است. این کتاب ادامه مبحثی است که در افسانه سیزیف به آن پرداخته بود.

نمایشنامه های کامو عبارتند از شورش آستوریها، سوءتفاهم، کالیگولا، حکومت نظامی، عادلها، با راستان، تنظیم کتاب رکوئیم برای یک راهبه بر اساس اثری از ویلیام فالکنر نویسنده امریکائی برای تئاتر.

در ۱۹۵۶ آلبر کامر علاوه بر نمایشنامه های فوق تعدادی داستان و اثر ادبی نیز نوشت که در عرصه جهانی شهرت زیادی کسب نمودند. این آثار عبارتند از : پشت ورو، جشن ها، بیگانه، واقعیات، طاعون، افسانه سیزیف، سقوط، تابستان، پناهگاه و قلمرو.

آلبر کامو در روز چهارم ژانویه ۱۹۶۰ در پی حادثه رانندگی در جاده سانس در فرانسه جان سپرد. او در این هنگام ۴۷ سال داشت.

5 / 1
امتیاز مقاله
امتیاز شما در رابطه با این مقاله ؟

1 / 5. 1

دیدگاه کاربران ثبت نظر جدید