اگوست استریندبرگ

استریندبرگ

fiatre
تیر 6, 1401 / 6 دقیقه مطالعه

استریندبرگ

اگوست استریندبرگ نمایشنامه نویس، شاعر و رمان نویس سوئدی در بیست و دوم ژانویه ۱۸۴۹م در شهر استکهلم به دنیا آمد. پدرش در یک شرکت کشتیرانی کار می کرد و مادرش خدمتکار یک کافه بود. او دوران کودکیش را با رنج و اندوه فراوان و در زیر فشارهای روحی سپری کرد. فقر مالی همچون عفریتی خانواده یازده نفری آنها را آزار می داد . سیزده سال بیشتر نداشت که مادرش چشم از جهان فروبست و پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. از بدو ورود این زن استریندبرگ مورد بی مهری او قرار گرفت به طوری که تأثیر آن را در آثارش مشاهده می کنیم. از سوی دیگر در مدرسه نیز وضعش رضایت مسئولین را جلب نمی کرد . استریندبرگ به هر نحوی که بود دوره دبیرستان را به اتمام رسانید و موفق به ورود به دانشگاه شد. مدتی برای تأمین معاش روزانه و هزینه تحصیل مجبور شد کار کند. از آنجایی که تحصیل به همراه کار توأمان برایش بسیار وقت گیر بود برای مدتی تحصیل را رها کرد و مدت پنج سال به شغل معلمی پرداخت، در این مدت ذوق و قریحه خود را در زمینه نویسندگی آزمود و در این زمینه رسالاتی نوشت. سپس مجددا به دانشگاه بازگشت و رسما به تحصیلش ادامه داد. لیکن همواره به نارسائیهای دانشگاه با دیدی انتقادی مینگریست. با اینکه زندگیش با مشقت و سختی می گذشت، اما علاقه شدید او به نوشتن و ذوق و اندیشه اش چون شعله های آتش در درونش زبانه می کشید. نخستین نمایشنامه اش به نام استاد اولوف پس از شش ماه که از نگارش آن گذشت به صحنه رفت. آن گاه استریندبرگ برای مدتی به حرفه روزنامه نگاری پرداخت. لیکن به زودی پی برد که چرخ زندگیش با نوشتن نمی گردد و باید کار دیگری برای خود دست و پا کند. به همین خاطر در کتابخانه سلطنتی استکهلم کاری یافت. کار در کتابخانه برای او فرصتی ساخت تا مطالعه کند. بنویسد و آثارش را به چاپ برساند. در سال ۱۸۷۰ در سن بیست و یک سالگی برنده جایزه آکادمی سوئد به خاطر نوشته هایش شد. داستانهایش به مرور مورد توجه واقع گردید و نمایشنامه هایش نهضتی در درام نویسی به وجود آورد. او مسایلی را که از ابتدای خلقت بشر تا کنون موجب درد و رنج روحی انسانها می گردد با صراحت مخصوص به خود بیان کرده است. آثار دراماتیک استریندبرگ عموما به مسائل و مباحث زندگی خانوادگی و رابطه میان زن و شوهر می پردازد . وی احساسات و تمایلات و اندیشه های زن و مرد را در زندگی مشترک با دقت و ظرافت موشکافی کرده است. سه باز ازدواج کرد که نخستین ازدواجش در سال ۱۸۷۷ روی داد. و در سال ۱۸۸۳ این ازدواج به جدایی انجامید. وی یکی از جمله اشخاص شوربخت و ناشادی بود که با زنان نمی توانند سر کنند و بدون ایشان هم زندگی برایشان دشوار است. طبیعتا با چنان روحیه ای ازدواجهایش نمی توانست به خوشبختی بیانجامد، خاطراتی تلخ از زندگی زناشوئی، او را نسبت به زنان به شدت دچار بدبینی کرد. چنان که تمام زنها را در آثار خود دیوهای خوش خط و خال معرفی کرده است. آثار وی که او در پایان زندگی خود نوشته است با آثار ماقبل او تفاوت فاحشی دارند و نشان میدهد که عقیده او دربارد زندگی دستخوش دگرگونی شده است.

استریندبرگ در سال ۱۸۸۳ برای دیدن مراکز هنری اروپا از سوئد عازم سفر گردید و از کشورهای مختلف اروپا دیدن کرد. مدتی در سوئیس ماند و در آنجا داستان عروسی را نوشت . این اثر در محافل اشراف و محافظه کاران سوئیسی سروصدا و آشوبی برپا کرد. سفر به کشورهای اروپا در مجموعه ذخایر زیادی براندوخته های هنری وی افزود. پس از بازگشت به سوئد به اتهام توهین به مقدسات از طرف مقامات مورد تعقیب قرار گرفت. در سال ۱۸۸۷ نمایشنامهی پدر اثر ارزشمند او به صحنه رفت. در این اثر بخوبی قدرت قلم نویسنده را می توان تشخیص داد. در این اثر شاهد زندگی کاپیتان، افسر سواره نظام که فردی وظیفه شناس و روشنفکر است، به همراه خانواده اش هستیم. کاپیتان را زنانی احاطه کرده اند. لورا همسرش، برتا دخترش، مادرش، مادر زنش، پرستار پیرش و یک معلم سرخانه. کاپیتان تصمیم دارد دخترش را برای ادامه تحصل بخارج بفرستد اما لورا همسرش مصمم است تا او را در خانه نگه دارد و برای آنکه رأی خود را پیش ببرد به کاپیتان می گوید که برتا دختر او نیست و لاجرم نباید دستوری برای زندگی بدهد. زنها با بوجود آوردن فضایی سنگین و پر از سوء ظن و با کمک پزشک خانوادگی موفق می شوند کاپیتان را به جنون بکشانند. در این اثر خواننده لحظه به لحظه شاهد دامی است که پیرامون کاپیتان نگونبخت تنیده می شود.

مقارن نوشتن نمایشنامه پدر، استریندبرگ پنج رمان دیگر را که در حقیقت شرح زندگانی خود اوست به پایان رسانید. مدتی در اثر فشار کار و ناراحتیهای روحی بیمار شد و برای استراحت در آسایشگاهی بستری گردید.

برخی از آثار مهم او همجون تراژدی رقص مرگ و نمایشنامه امپرسیونیستی، رویا و نیز نمایشنامه سونات اشباح أثار پیچیده و غامصی هستند که کمتر در تئاترها شاهد اجرایشان بوده ایم.

ذهنی بودن آثار این نویسنده بخصوص آثار سالهای آخر عمر وی به دلیل وضع بد جسمانیش روز به روز به وخامت می رفت، گویای روحیه خاص اوست. نمایشنامه رمز گونه و سمبولیک راه دمشق، که از سه قسمت (به صورت تریلوژی های یونان قدیم) تشکیل گردیده از جمله آثار سالهای آخر عمر وی محسوب می شود.

از نمایشنامه های دیگر این نویسنده که به فارسی نیز برگردانیده شده است می توان نمایشنامه توده هیزم ، طلبکارها ، میس ژولی و قوی تر را نام برد.

استریندبرگ در سالهای بعد از ۱۹۰۰ تئاتر دسه Theate d Essa را در استکهلم تأسیس کرد و آثار خود را در این تئاتر به صحنه برد. سالهای آخر زندگی این نویسنده در تنهایی و انزوا سپری شد و بالاخره در ۱۴ ماه مه ۱۹۱۲ چشم از جهان فرو بست.

استریندبرگ نویسنده ای خلاق بود. او هم خود را تنها صرف نوشتن نمایشنامه نکرد. رمانها . مقالات زندگینامه و رسالات بسیاری نیز نگاشت. در خارج از کشورش سوئد شهرت خویش را تقریبا بطور عمده مدیون نمایشنامه هایش است. هرچند بعضی از آثار غیر نمایشی او همچون اعترافات یک ابله و دوزخ، در زمره آثار بسیار مشهور قرار دارند.

5 / 0
امتیاز مقاله
امتیاز شما در رابطه با این مقاله ؟

0 / 5. 0

دیدگاه کاربران ثبت نظر جدید