هنریک ایبسن

هنریک ایبسن

fiatre
تیر 9, 1401 / 8 دقیقه مطالعه

هنریک ایبسن

هنریک ایبسن نمایشنامه نویس بلند آوازه نروژی در سال ۱۸۲۸ در شهر کوچکی در جنوب نروژ بنام اسکین skien بدنیا آمد. پدربزرگش ناخدای یک کشتی تجارتی بود و پدرش به شغل تجارت الوار روزگار می گذرانید. در دوران کودکیش با زندگی روستائی عناصر فرهنگ روستائی آشنایی و پیوندی معنوی پیدا کرد. چیزی نگذشت که پدرش ورشکست شد و فقر چهره کریه خود را به آنها نشان داد. بدلیل وضع بد مالی با خانواده اش در یک خانه محقر گرد آمدند و با تنگدستی روزگار میگذراندند.

هنریک خردسال کم کم به زندگی فقیرانه عادت کرد. در آغاز کودکی به نقاشی شوق بسیار داشت. لبیکن فراهم نبودن وسایل و امکانات بدلیل تنگدسی خانواده مانع شد که او این علاقه را به ثمر برساند.

در پانزده سالگی در یک دکان دارو فروشی شروع بکار کرد و قریب پنج سال از عمرش را با تحمل سختی به شغل شاگردی در این دکان گذرانید. اما خود را نیز برای شرکت در امتحان ورود به دانشگاه آماده میکرد. مدتی به مطالعه تاریخ رم قدیم و خطابه های سیسرون و همچنین شرح حوادث انقلاب فرانسه در سال ۱۸۴۸ پرداخت. خواندن این آثار محرک او در نوشتن نمایشنامه ای در سال ۱۸۵۰ شد که نام آن را کاتی لینا catilina گذاشت.

در همین ایام کشمکش های سیاسی ایبسن جوان را که سری پرشور داشت به میدان سیاست کشانید. او که طبعی نقاد و حقیقت جو داشت بزودی روحش از بند و بست های سیاسی آزرده شد و از آن دست کشید و به نمایشنامه نویسی که بسیار مورد علاقه اش بود پرداخت. بزودی توسط یکی از دوستانش در تماشاخانه شهر برگن Bergen شغلی بدست آورد ، و مدت پنج سال در این تئاتر مشغول کار بود. طی این مدت سفرها و مطالعاتی در زمینه کار تئاتر انجام داد، ولی بیشتر وقت خود را به مطالعه آثار نمایشی و همچنین ملاحظه احوال و علائق مردمان دوروبرش گذرانید.

هنگامی که ایبسن جدن دست به کار آفرینش درام منشور خویش گردید افکار و نقد اجتماعی تازه اندک اندک به تئاتر راه می یافت و شیره پوسیده و نابهنجار و تصنعی دیرین کم کم از صحنه تئاتر رخت بر می بست. آنچه ایبسن کرد تنها تسریع این آمد و رفت نبود بلکه ارتقاء درام منشور به سطح و قدرتی عالی تر بود. وی همچون مهندسی با ساده کردن و در عین حال قوی تر کردن دیگ بخار توانست بر میزان فشار داخل آن بیفزاید. آنچه او آفرید درامی بود به مراتب متراکم تر و عمیق تر از درامی که عصر تا به آن وقت بخود دیده بود. سبب موفقیتش کشف فنی فوق العاده مهمی بود که کرد و آن شیوه ساختمان نمایشنامه بود . شیوه ای که نمایشنامه نویسان پس از وی به دفعات به کار بسته اند و می بندند. تماشاخانه برگن پس از پنج سال که ایبسن در آن مشغول کار بود ورشکست شد. در این مدت او چند نمایشنامه نوشت که در همین تئاتر اجرا شد و تجربیات فراوانی هم در تئاتر اندوخته بود آنگاه در تماشاخانه شهر کریستیانا که امروز آنرا اسلو مینامند، مشغول کار شد. سال بعد ازدواج کرد. اما بزودی پی برد که در زندگی زناشوئی احساس خوشبختی نمی کند و رنج این پیوند شاید در پیدایش بسیاری از نظراتش و برخی از آثار ارزشمنداش مؤثر بوده است. نمایش کمدی عشق که در آن زندگی خانوادگی را مورد استهزاء قرار داده است یکی از آثار این دوران است. این نمایش جنجال فراوانی برانگیخت و حملات فراوانی را متوجه ایبسن کرد تا آنجا که منجر به تعطیلی تئاتر گردید. ایبسن در این اثر و آثار دیگرش تصاویری می آفریند که حقایق ژرفی از دنیای طبقات مرفه را در خود دارد، این تصاویر دروغها و دورویی هایی را که دنیای طبقات مرفه حمایت از آنها را لازم میشمارد و نیز توهمات و رویاهایی را که این طبقات با آنها خود را گول میزنند و به آنها دل خوش کرده اند بشکلی برجسته نشان می دهد.

ایبسن در سال ۱۸۶۴ هنگامی که ۳۶ سال داشت به دلیل جو ناسالمی که از سوی محافل مرفه کشورش علیه او بر انگیخته شده بود تصمیم به ترک وطن گرفت. مدت چهار سال در ایتالیا اقامت گزید و دو اثر مشهور خود را به نامهای براند Brand و پیرگنت Peergynt را نوشت. این دو اثر که پر از روح طغیان و عصیان است در واقع آیینه تمام نمای آن پدیده هاییست که در نروژ سده نوزدهم تکرین یافته است. این دو اثر شهرت و اعتبار فراوانی برای نویسنده اش به ارمغان آوردند . نمایشنامه بعدی او ارکان اجتماع Pillars of society (۱۸۷۷) نام داشت که شهرت وی را تحکیم نمود.

ایبسن در سال ۱۸۷۰ نمایشنامه خانه عروسک A Doll's Hous را که شخصیت اصلی آن زنی بنام نوراست (Nora) که علیه قید و بندهای اجتماعی قیام میکند نوشت. نمایشنامه ای جنجال برانگیز که بخصوص از سوی جامعه های وابسته به زنان و حقوق ایشان مورد استقبال واقع گردید. یکسال بعد نمایشنامه اشباح Ghosts را که اثریست فاقد نفوذ سبک های گذشته در آثارش را منتشر کرد. برکوفسکی در بررسی خود درباره ایبسن و آثارش معتقد است: جریان عادی نمایشنامه های ایبسن طوریست که در نهایت ما را به شناخت گناه ها و خطاهای بزرگ قادر میسازد ، گناهی که ارتکاب آن اساس زندگی کنونی و جاری را بوجود آورده است. در نظر ایبسن اخلاق بورژوازی چیزی جز صحه گذاری بر گناه نیست، این خواست بورژوازیست که آثار گناه را کاملا بزداید و یا آنرا پنهان دارد و ایبسن با سرسختی با بزکها و وسایل پوشش اختفایی جهان بورژوازی مبارزه میکند. او نشان می دهد که چه ظلمها و خشونتهائی به انسان اعمال شده و شخصیت انسان آمال طبیعی و خواسته های خود را در زندگی از دست داده است، اما بی عدالتیهایی که انسان برخود و دیگران روا داشته بدون مکافات نمی ماند برای مثال در نمایشنامه اشباح، مکافات، حریق منزلی است که خانم آلوینگ می خواست در آن حقیقت شخصیت آلوینگ افسر بیمار ولش را مخفی نگاه دارد، اما حقیقت خود نقاب را از چهره میدرد و به کمک آتش و دود ، میراث بیمار گونه ای که از آلونیگ برای فرزندش مانده نمایان می شود. مکافات سقوط سولنس در نمایشنامه استاد معمار است که به زندگی نکبت بار او خاتمه می دهد. مکافات در عصیان قهرمانهای او نورا Nora در خانه عروسک، المیرا در زن دریایی و دکتر استوکمان در نمایشنامه دشمن مردم تجلی می یابد.

ایبسن در عرصه تئاتر مردی صمیمی با جسارت و مؤمن بود، نظراتش همواره نسبت به پلیدی های جامعه انتقادی و قاطع بود. علم اجتماع و روانشناسی را با ادبیات در اماتیک هنرمندانه توأم ساخت، برای هر نمایشنامه ای که مینوشت ماهها و بلکه سالها زحمت مطالعه و تحقیق را بر خود هموار می کرد. در سال ۱۸۸۲ نمایشنامه دشمن مردم را نوشت. در سال ۱۸۸۴ با نمایشنامه مرغابی وحشی و در سال ۱۸۹۰ با نمایشنامه هدا گابلر نشان می دهد که برغم شایعات و افتراهایی که علیه او براه انداختند، هرگز نخواسته است معلم اخلاق و یا حلال مشکلات باشد. بلکه پیش از هر چیز وی یک هنرمند اعجاب انگیز و در فن خود استاد بی مانندی است و بیان تئاتریش از صراحتی بی همتا برخوردار است و این امر توان و قدرت دید انتقادی او را می رساند. اگر بر زندگی واقعی نیروهای پلیدی حاکمیت دارند. ایبسن با هنر خود آنها را به زیر سلطه می آورد. به نظر ایبسن گرایش به زیبایی در جامعه سوداگر همانا تلاشی انسانی است که در گنداب و در میان واقعیات مسخ شده می خواهد به آرامش دست یابد.

ایبسن در نمایشنامه هایش در نهایت سادگی و در عین حال با قدرتی بی نظیر با مطالعه روانی اشخاص و نشان دادن موقعیت های گوناگون و بررسی مسائل مختلف انسانی خواننده را بیدار و ذهنش را روشنی می بخشد. ایبسن در بیست و سوم ماه مه ۱۹۰۶ در کریستیانا اسلو، چشم از جهان فرو بست.

آثار ایبسن که برخی از آنها به فارسی برگردانده شده عبارتند از :

1. استاد معمار The Master Builder ترجمه محمود توتونچیان، تهران ۱۳۴۷

2. ایولف کوچولو Little Eyelp ترجمه تورج سلطانی محمود مهدیان انتشارات بامداد ۱۳۵۳

3. خانه عروسک و اشباح ترجمه دکتر مهدی فروغ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۳۹

4. براند Brand ترجمه محمود مهدیان، انتشارات بابک ۱۳۵۲

5. وایکینگ ها در هل گلاند ترجمه محمود مهدیان، مصطفی امینی، انتشارات بابک

6. دشمن مردم ترجمه اح. آریان پور. تهران نشر اندیشه ۱۳۴۹.

7. دشمن ملت محمد علی جمالزاده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۴۰

8. هدا گابلر Hedda Gabler ترجمه مینو مشیری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۵۱

9. خانم اینگر Lady inger Q Straat

10. مدعیان تاج و تخت Pretenders

11. ضیافت سول هاک The Feast at Salhaug

12. امپراطور و جلیلی Em Pror and Galilean

13. روس مرسی هولم Ros mers Holm

14. جان کابریل بورگمان John Gabriel Bork man

15. وقتی که مردگان بر می خیزند whenwe Deada Waken

16. مرغابی وحشی The wild Duck

5 / 0
امتیاز مقاله
امتیاز شما در رابطه با این مقاله ؟

0 / 5. 0

دیدگاه کاربران ثبت نظر جدید